English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6779 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
scribal U کتابی
literay U کتابی
bookish U کتابی
by the book U کتابی
literary U کتابی
bookman U کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
carpenter stopper U خفت کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
Duch arch U قوس کتابی
book learning U علم کتابی
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
him who U انرا که
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
when reading a book U در حال خواندن کتابی
flex x U خرج انفجار کتابی
needle book U سوزن دان کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
bookplayer U شطرنج باز کتابی
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
book move U حرکت کتابی شطرنج
had searched U انرا می یافتید
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i saw it U انرا دیدم
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
with out book U برون سند کتابی ازبر
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
send it by post U با پست انرا بفرستید
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
give it a shake U انرا تکان دهید
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
arrays U می باشند
array U می باشند
the like of you U باشند
implications U B درست باشند
shearling U چیده باشند
implication U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
as like as two peas مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
pinole U ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
velvet powdered with pearls U مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
hippocras U شرابی که بان ادویه زده باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lateral route U جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
like two peas in a pod <idiom> U مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Recent search history Forum search
2New Format
1To be capable of quoting
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1Other factors can introduce poor conditioning.
1assast are items that are of value
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com